اگه دوباره ترانه یی از این قلبِ متروک شنیده می شه؛
اگه می بینی جوانه داده تنِ بلوطِ خشکیده ریشه؛
اگه دیدنِ تارای سفید میونِ موهام آزارم می ده؛
اگه کنارِ چرکنویسِ این ترانه دستم یه دل کشیده؛
اگه کتاب و کیف و کلاهم جا می مونه تو تاکسیِ خالی؛
این خیره موندن به نقطه یی دور، این بی قراری، این خوش خیالی...
به خاطرِ توست، به خاطرِ ما،
به خاطرِ این دورانِ زیبا...
به خاطرِ این حسِ دورگه
حس ما شدن بی اما، اگه...
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دوستان